لحظه ي ديدار نزديك است باز من ديوانه ام، مستم باز مي لرزد، دلم، دستم باز گويي در جهان ديگري هستم هاي! نخراشي به غفلت گونه ام را، تيغ هاي، نپريشي صفاي زلفكم را، دست و آبرويم را نريزي، دل اي نخورده مست لحظهي ديدار نزديك است
مهدی اخوان ثالث
+ نوشته شده در ششم مرداد ۱۳۸۹ ساعت 19:3 توسط vahideh
|